محل تبلیغات شما

بالهایت را کجا گذاشتی؟

پرنده ای بر شانه های انسان نشست.

 

انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت: اما من درخت نیستم. تو نمی توانی روی شانه های من آشیانه بسازی.

پرنده گفت: من فرق درخت ها و آدمها را خوب می دانم. اما گاهی پرنده ها و انسانها را اشتباه می گیرم.

انسان خندید و به نظرش این بزرگترین اشتباه ممکن بود. پرنده گفت: راستی چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟

انسان منظور پرنده را نفهمید. اما باز خندید.

پرنده گفت: نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است

بالهایت را کجا گذاشتی؟؟

حوالی سی تا چهل سالگی

پرنده ,نمی ,درخت ,ها ,بالهایت ,خندید ,پرنده گفت ,ها و ,بالهایت را ,شانه های ,را کجا

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها